مبارزه با آمريكا ايده ديرينه امام خميني(ره)
در تلاشي كه براي رفع حساسيت عمومي نسبت به توطئه هاي آمريكا در سال هاي اخير صورت گرفت، يكي از ادعاها، اين بود كه ايده مبارزه با آمريكا در ابتداي نهضت روحانيت وجود نداشته و در آخرين سال هاي حكومت اسلامي شده است. اين كه چپ زدگي در فرهنگ سياسي اين دوره، جايگاه ويژه اي داشت و نيز اين كه دامن مبارزان مسلمان را هم گرفت، چيز قابل انكاري نيست. چپ زدگي در مجموعه نيروهاي مذهبي قصه پر غصه و خونيني دارد كه بعداً به آن خواهم پرداخت. اما منشأ ايده مبارزه با آمريكا در تاريخ دو دهه آخر مبارزات اسلامي را در جاي ديگري بايستي جستجو كرد.
زماني كه امام خميني پا به عرصه رهبري مبارزات اسلامي نهاد، يك دهه از سيطره كامل سياست هاي آمريكا بر كشورمان مي گذشت و اولين درگيري هاي امام خميني با رژيم شاه، بر سر طرح هاي مدرنيزاسيون آمريكايي صورت گرفت. البته در مرحله اول اين درگيري، نام آمريكا چندان به ميان نمي آيد و امام خميني بيشترين ابراز نگراني را از سلطه صهيونيست ها بر مقدرات كشور دارد. كاملا مشخص استكه صهيونيست ها گردانندگان اصلي برنامه هاي آمريكايي در ايران بوده اند. علاوه بر اين، لحن خشمگين مقامات و مطبوعات آمريكا نسبت به قيام امام خميني بر ضد رفرم رژيم شاهنشاهي نشان مي دهد كه امام دقيقا مبارزه با برنامه هاي آمريكا را بدون ذكر نام از اين كشور در پيش گرفته بوده است.
در شرايطي كه امام خميني در حبس تهران به سر مي برد و رعب ناشي از كشتار 15 خرداد بر جامعه حكمفرما بود، رسانه هاي رژيم مدعي شدند كه يك فرد (جعلي) مصري به نام «عبدالقيس جوجو»(؟) وارد ايران شده و يك كمك مالي را در اختيار امام خميني قرار داده است!
اين اتهام به طور طبيعي براساس تمركز بيانات امام خميني بر مبارزه با صهيونيسم طراحي شده بود. (ذكر اين نكته اگرچه بي ارتباط با بحث است اما مفيد به نظر مي رسد كه امام خميني نسبت به آرمان مبارزاتي «جمال عبدالناصر» يعني ناسيوناليسم عربي مانند ناسيوناليسم در ديگر ملل و اقوام اسلامي موضع مثبتي نداشتند و آنها را باعث «بيچارگي دول اسلامي و دوري از قرآن كريم» مي پنداشتند.)
پس از سركوب مردم در 15 خرداد 42 و انتقال امام به زنداني در تهران و سپس حصر ايشان، زمينه براي حضور علني تر آمريكايي ها در عرصه سياست و اقتصاد ايران فراهم شد. در مسائل آن روز ايران، نقش يك افسر اطلاعاتي آمريكا به نام «سرهنگ گراتيان ياتسويچ» بسيار پررنگ است. او در مهرماه 1336 به عنوان دبير اول سفارت آمريكا وارد تهران شده بود و در خلال شش سال حضور در ايران تحت پوشش هايي مثل مستشار سازمان برنامه و بودجه و وزير مختار سفارت آمريكا، ماموريت مهمي را از سوي سازمان سيا در ايران دنبال مي كرد.
