امام سخنگو ندارد – جبه ملی یا شورای انقلاب ؟
در ادامه عدم همراهی باانقلاب ، بخش ديگري از نيروهاي بي اعتقاد به راه امام، روش ديگري را برگزيده بودند و آن نزديك شدن هرچه بيشتر به امام و يارانش بود. تقارن سفر ابراهيم يزدي به عراق با زمان تصميم امام (ره) به خروج از اين كشور سبب شد كه او همسفر امام (ره) در هجرت به پاريس باشد. به محض ورود امام به فرانسه نيروهاي هوادار نهضت آزادي با محوريت يزدي و قطب زاده و هواداران جبهه ملي به رهبري بني صدر به سمت باغ نوفل لوشاتو هجوم آوردند. يزدي چنان وانمود كرده بود كه برخي رسانه ها از وي به عنوان سخنگوي امام خميني(ره) ياد كردند. ماجراي مشهور نصب تابلوي «امام سخنگو ندارد» به دستور حضرت امام و براي جلوگيري از چنين سوءاستفاده اي صورت گرفت. مراد و مقتداي يزدي يعني مهدي بازرگان يك سال بعد از آن، در آذر 1358 به حامد الگار محقق مسلمان آمريكايي چنين گفته بود:«دكتر يزدي يك ناراحتي (در نوفل لوشاتو) داشت و مي گفت ما هرچه به گردنش مي گذاريم كه آقا بالاخره شما در مقام يك رهبر كل، نمي دانم يك رئيس جمهور، از رئيس جمهور بالاتر هستيد، دفتري داشته باش، سخنگويي داشته باش ... ايشان قبول نمي كرد.» يزدي در حالي تلاش مي كرد سخنگويي امام (ره) را به عهده بگيرد كه عمدتا نقش واسطهی برقراري ارتباط رهبران نهضت آزادي مثل بازرگان و نزيه با امام و قبولاندن ايده هاي آنان به آن رهبر بزرگ را ايفا مي كرد. او همفكران خود همچون محسن سازگارا، مسعود مانيان و ... را نيز در فعاليت هاي مختلف مقرامام در نوفل لوشاتو به كار گرفته بود. اعضاي جبهه ملي اروپا به محوريت بني صدر، غضنفر پور و سلامتيان هم واسطه ارتباط با جبهه ملي داخل كشور بودند. آنها از سال هاي قبل توانسته بودند ارتباطاتي را با نيروهاي مسلمان مثل گروه متشكل از شهيد محمد منتظري، علي جنتي، غرضي و ... برقرار سازند، چنان كه اين گروه روحانيوني را كه قصد سفر به پاريس و نوفل لوشاتو داشتند براي اقامت موقت به منزل غضنفرپور (مشاور برجسته بني صدر در سال هاي رياست جمهوري) مي فرستادند. اين فرصتي براي گروه بني صدر بودكه بتواند جايگاه بهتري براي خود در نوفل لوشاتو دست و پا كند. نكته جالب اين كه رقابت هواداران جبهه ملي و نهضت آزادي در پاريس چنان بود كه گاه امام راحل آنان را از اختلاف برحذر مي داشتند. درايران، شهيد مطهري و شهيد بهشتي با مشاهده اين وضعيت، از دانشجويان ايراني وفادار به امام درخارج كشور و نيز برخي از مبارزان متدين داخل كشور خواسته بودند كه با حضور خود در نوفل لوشاتو از ميدانداري افراد بياعتقاد به امام بكاهند.
در آبان 1357 آخرين نتيجه گيري گروه هاي سازش طلب و طرفدار روش گام به گام انجام مذاكره با حضرت امام بود. بدين ترتيب كريم سنجابي دبيركل جبهه ملي با هماهنگي بني صدر در آخرين روزهاي دولت شريف امامي يعني در نهم آبان ماه به اتفاق يك بازاري عضو جبهه ملي يعني حاج محمود مانيان به پاريس سفر كرد. به رغم عكس العمل صريح امام در قبال در گوشي صحبت كردن سنجابي و بي اعتنايي آن رهبر عظيم الشان به تفاخر سنجابي به سوابق گذشته جبهه ملي، روزنامه هاي آن زمان از اين ديدار به عنوان«ملاقات دو رهبر بزرگ» ياد كردند! سنجابي چند روز بعد و به دنبال ماجراي 13 آبان و روي كار آمدن دولت ازهاري تقاضاي ملاقات ديگري كرد. انجام اين ملاقات پس از آن از سوي امام پذيرفته شد كه سنجابي به ناگزير بيانيه اي را منتشر كرد كه در آن، سلطنت ايران، فاقد پايگاه قانوني و شرعي معرفي شده بود. در اين بيانيه همچنين برعدم موافقت با هيچ تركيب حكومتي با وجود بقاي نظام سلطنتي تصريح شده ولزوم تعيين نظام حكومتي ايران با مراجعه به آراي عمومي و براساس موازين اسلام، دموكراسي و استقلال موردتاكيد قرار گرفته بود.
بازرگان هم در ديداري كه در نوفل لوشاتو با امام داشت، پس از اصرار فراوان برنيرومند بودن رژيم سلطنت، لزوم پرهيز از شتابزدگي و ... پاسخي جز پايداري امام بر همان موضع مورد حمايت توده هاي مردم نشنيد. اگر چه شاهدان آن جلسه از عكس العمل شوخ طبعانه بازرگان در قبال موضع امام سخن گفته اند، اما خشم او را در گفته هاي يك سال بعد وي مي توان ديد:« آقاي خميني كم صحبت و خيلي خشك است. شايد با ملاها بحث كند، اما اهل اين كه بنشينيم استدلال و تجزيه و تحليل سياسي بكنيم نيست»(!) سنجابي و بازرگان در بازگشت از اين سفر بازداشت شدند. بازداشتي كه براساس يك سناريو براي مشاركت دادن آن دو در قدرت صورت گرفت. مقدم آخرين رئيس ساواك در بازداشتگاه با سنجابي گفت وگو كرد و ترتيب ملاقات وي با شاه را داد.
اما در جبهه روحانيت اتفاق مهمي به وقوع پيوسته بود. در سفري كه شهيد مطهري براي ارائه پيشنهاد تشكيل شوراي انقلاب براي هدايت و سازماندهي مبارزه داشت، امام پنج نفر روحاني يعني شهيد مطهري، شهيد بهشتي، شهيد باهنر و آقايان موسوي اردبيلي و هاشمي رفسنجاني را به عنوان اعضاي اوليه شوراي مذكور برگزيدند و از شهيد مطهري خواستند كه افراد ديگر مورد نظر براي پيوستن به اين جمع تعيين شوند. بدين ترتيب پس از پيوستن آيت ا... مهدوي كني به اين جمع اعضاي شوراي انقلاب از حضرت آيت ا... خامنه ايخواستند براي حضور در مركزيت هدايت مبارزات، مشهد را ترك كنند و به تهران بيايند. آيت ا... طالقاني نيز در همين زمان به عضويت شوراي انقلاب در آمد.
