ماهی به نام شهید علمدار
چهاردهمین سالگرد آقا سید مجتبی علمدار
اي کاش در دل ذره اي شور و نوا بود
احوال ما با حالت ني هم صدا بود
اي کاش شور جنگ در ما کم نمي شد
اين نامرادي شيوه مردم نمي شدتولد: 11 دیماه 1345
مجروحیت شیمیایی: یازده دیماه 1364
ازدواج با سیده فاطمه موسوی: دیماه 1370
تولد دخترش زهرا: 8 دیماه 1371
شهادت: 11 دیماه 1375
1- سيد مجتبي فرزند اول و پسر بزرگم بود . دو دختر و دو پسر ديگر نيز دارم .سيد 21 رمضان سال 1345 به دنيا آمد ، وقت اذان صبح ! من دوست داشتم اسمش را سيد علي بگذارم ، گفتم اين بچه اسمش را با خودش آورده ، اما آقا گفتند : ( ما علي در فاميل داريم ) ؛ قرار شد اسمش را امير بگذاريم .
بعد که براي ثبت اسم سيد مي رود ، نام بچه را مي پرسند فراموش مي کند و ناخود آگاه مي گويد ، ( سيد مجتبي ) در صورتي که اسم برادر من مجتبي بود .
2- از جبهه شروع کرد . همان جا بين دعاي توسل و دعاي کميل و ... مصيبت مي خواند و يادي از اهل بيت عليه السلام مي کرد . واقعا از اعماق قلب مي خواند و دلش مي شکست ، زباني و ظاهري نبود ؛ اما بعد از جبهه به صورت جدي مداحي مي کرد .اسم ائمه به خصوص امام حسين عليه السلام که مي آمد منقلب مي شد . يک سال غروب عاشورا ، شام غريبان گرفته بودند ؛ بين مراسم يک دفعه اين بچه چنان ضجه اي مي زند که از هوش مي رود ، ديدم ديگر صداي سيد مجتبي نمي آيد ، گفتم ؛ بچه از دست رفت ، سريع آمدم ديدم او را وسط سالن خوابانده اند و آب به سر و صورتش مي زنند .3- اواخر سال 1366 بود . مجروح شده بود و ما اصلا خبر نداشتيم ، اصلا از مجروحيت هايش چيزي به ما نمي گفت ؛ ديگران هم که مي گفتند ، مي گفت : چرا مي گوييد ! مادر است دلش مي سوزد ناراحت مي شود اجر معنوي ما از بين مي رو د . بار آخر هم از ناحيه کتف تير خورد که باعث از دست دادن طحال و قسمتي از روده هايش شد ، به خاطر همين جراحت دو ماه نمي توانست تکان بخورد .4- با زيارت عاشورا خيلي عجين بود و آن را با سوز دل خاصي مي خواند ، نماز هم که مي خواست بخواند ، انگار در برابر کسي ايستاده که احساس حقارت مي کند.5- به ما اجازه نمي دادند داخل سي – سي – يو برويم ؛ دکترها مي گفتند : با وجودي که در حالت کُما بود ...موقع اذان مغرب چشم هايش را باز کرد و سه بار نام مادرش حضرت زهرا را برد و جان به جان آفرين تسليم کرد .سيد مجتبي با قلبش کار کرد ، عشق را پيدا کرد و دنبالش رفت ، زحمت کشید و الحمدالله به آن جايي که مي خواست رسيد .اولين وصيت من به شما ، راجع به نماز است ، چرا که اولين چيزي که فرداي قيامت به آن رسيدگي مي کنند ، نماز است . پس سعي کنيد در حد توان تان نماز را سر وقت بخوانيد .
التماس دعا ...
