مبارزه با آمريكا ايده ديرينه امام خميني(ره)

در تلاشي كه براي رفع حساسيت عمومي نسبت به توطئه هاي آمريكا در سال هاي اخير صورت گرفت، يكي از ادعاها، اين بود كه ايده مبارزه با آمريكا در ابتداي نهضت روحانيت وجود نداشته و در آخرين سال هاي حكومت اسلامي شده است. اين كه چپ زدگي در فرهنگ سياسي اين دوره، جايگاه ويژه اي داشت و نيز اين كه دامن مبارزان مسلمان را هم گرفت، چيز قابل انكاري نيست. چپ زدگي در مجموعه نيروهاي مذهبي قصه پر غصه و خونيني دارد كه بعداً به آن خواهم پرداخت. اما منشأ ايده مبارزه با آمريكا در تاريخ دو دهه آخر مبارزات اسلامي را در جاي ديگري بايستي جستجو كرد.

زماني كه امام خميني پا به عرصه رهبري مبارزات اسلامي نهاد، يك دهه از سيطره كامل سياست هاي آمريكا بر كشورمان مي گذشت و اولين درگيري هاي امام خميني با رژيم شاه، بر سر طرح هاي مدرنيزاسيون آمريكايي صورت گرفت. البته در مرحله اول اين درگيري، نام آمريكا چندان به ميان نمي آيد و امام خميني بيشترين ابراز نگراني را از سلطه صهيونيست ها بر مقدرات كشور دارد. كاملا مشخص استكه صهيونيست ها گردانندگان اصلي برنامه هاي آمريكايي در ايران بوده اند. علاوه بر اين، لحن خشمگين مقامات و مطبوعات آمريكا نسبت به قيام امام خميني بر ضد رفرم رژيم شاهنشاهي نشان مي دهد كه امام دقيقا مبارزه با برنامه هاي آمريكا را بدون ذكر نام از اين كشور در پيش گرفته بوده است.

در شرايطي كه امام خميني در حبس تهران به سر مي برد و رعب ناشي از كشتار 15 خرداد بر جامعه حكمفرما بود، رسانه هاي رژيم مدعي شدند كه يك فرد (جعلي) مصري به نام «عبدالقيس جوجو»(؟) وارد ايران شده و يك كمك مالي را در اختيار امام خميني قرار داده است!

اين اتهام به طور طبيعي براساس تمركز بيانات امام خميني بر مبارزه با صهيونيسم طراحي شده بود. (ذكر اين نكته اگرچه بي ارتباط با بحث است اما مفيد به نظر مي رسد كه امام خميني نسبت به آرمان مبارزاتي «جمال عبدالناصر» يعني ناسيوناليسم عربي مانند ناسيوناليسم در ديگر ملل و اقوام اسلامي موضع مثبتي نداشتند و آنها را باعث «بيچارگي دول اسلامي و دوري از قرآن كريم» مي پنداشتند.)

پس از سركوب مردم در 15 خرداد 42 و انتقال امام به زنداني در تهران و سپس حصر ايشان، زمينه براي حضور علني تر آمريكايي ها در عرصه سياست و اقتصاد ايران فراهم شد. در مسائل آن روز ايران، نقش يك افسر اطلاعاتي آمريكا به نام «سرهنگ گراتيان ياتسويچ» بسيار پررنگ است. او در مهرماه 1336 به عنوان دبير اول سفارت آمريكا وارد تهران شده بود و در خلال شش سال حضور در ايران تحت پوشش هايي مثل مستشار سازمان برنامه و بودجه و وزير مختار سفارت آمريكا، ماموريت مهمي را از سوي سازمان سيا در ايران دنبال مي كرد.

ادامه نوشته

امام آمـــــــــد

امام خميني پس از سال‌ها دوري و تبعيد به كشور بازگشت. ايران اسلامي شاهد بزرگترين و تاريخي‌ترين استقبال بود. حضور ميليوني مردم كه صف مستقبلين را از فرودگاه تهران تا بهشت زهرا امتداد داده بود، حاكي از عشق و علاقه بي‌نظير آنها به رهبر خويش بود.

حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه با ارسال پيامي خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشكر از آنها خداحافظي كردند.

امام پس از اقامه نماز در كف هواپيما، روي دو پتو با آرامش خوابيدند. اين در حالي بود كه همه علاقمندان، دوستداران و نزديكان ايشان، نگران انجام اين پرواز بودند. خطر انهدام هواپيما و يا ربودن آن در آسمان چيزي بود كه همه را تا لحظه فرود آن در فوردگاه تهران، نگران ساخته بود.

با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه، فرياد «الله اكبر» سالن فرودگاه را به لرزه در آورد. مستقبلين با خواندن سرود «خميني اي امام»، اشك‌هاي مشتاقان را بر گونه‌هايشان جاري كردند.

حضرت امام طي بياناتي در فرودگاه تهران گفتند: من از عواطف طبقات مختلف ملت تشكر مي‌كنم. عواطف ملت ايران به دوش من بارگراني است كه نمي‌توانم جبران كنم. ايشان ضمن اشاره به اينكه طرد شاه از كشور قدم اول پيروزي بود، همگان را به وحدت كلمه و ادامه مبارزه تا قطع كامل ريشه‌هاي فساد ترغيب كردند. ايشان سپس از آنجا عازم بهشت زهرا شدند.

حضرت امام در اولين سخنراني خود در ميان انبوه مستقبلين مشتاق در بهشت زهرا، گفتند: من وقتي چشمم به بعضي از اينها كه اولاد خودشان را از دست داده‌اند مي‌افتد، سنگيني‌اي در دوشم پيدا مي‌شود كه نمي‌توانم تاب بياورم.

محمدرضا پهلوي فرار كرد و همه چيز ما را به باد داد. مملكت ما را خراب كرد و قبرستان‌هاي ما را آباد. ايشان اضافه كردند: من دولت تعيين مي‌کنم، من توي دهن دولت مي‌زنم ... من به پشتيباني اين ملت دولت تعيين مي‌كنم. من به ارتش يك نصيحت مي‌كنم و يك تشكر ..... [ما] مي‌خواهيم ارتش مستقل باشد. آقاي ارتشبد شما نمي‌خواهيد؟ آقاي سرلشكر شما نمي‌خواهيد مستقل باشيد؟ و اما تشكر مي‌كنم از قشرهايي كه متصل شدند به ملت.

با وجود سرماي زمستان، ديشب هزاران مشتاق زيارت حضرت امام، در مسير حركت ايشان خوابيدند.

شهرهاي كشور در شادي ورود امام، غرق نور و گل و فرياد بود.

ادامه نوشته

ح - پشت پا زدن به نظام دو قطبی با طرح شعار : « نه شرقی نه غربی»

به دنبال تغيير در توليد و تبديل نظام كشاورزي به نظام صنعتي كه با پيشرفت علم و گسترش اختراعات همراه و قرين بود، مناسبات بين‌المللي نيز تحول يافت. توليدات رشد يافته حاصل از انقلاب صنعتي از يك سو بازارهاي داخلي را اشباع كرده و در نتيجه ميل به صدور را ايجاد نمود و از سوي ديگر، افزايش توليد باعث گرديد منابع و امكانات اوليه داخلي كاهش يابد. لذا جهت ادامه توليد و رفع نيازمندي‌ها و تهيه منابع اوليه به وراي مرزهاي خود توجه شد و موجب شكل‌گيري امپرياليزم گرديد. به اين ترتيب كشورهاي به اصطلاح پیشرفته به نقاط مختلف جهان حمله‌ور شده و با تسلط نظامي به مستعمره‌ سازي آنها پرداختند و استعمارگران براي تأمين منافع خود از هيچ كوششي فروگذار نكردند.

پس از جنگ جهاني اول و شكل گيري نظام دو قطبي نيز، در هر يك از دو بلوك شرق و غرب، هر گونه تلاش براي استقلال و خروج از هر بلوك به شدت سركوب مي‌گرديد. به عنوان مثال آمريكا در جنگ ويتنام به تنهايي هفت و نيم ميليون تن بمب بر سر مردم ويتنام ريخت. در كنگو براي جلوگيري از روي كار آمدن يك نظام انقلابي توسط لومومبا، كه به عقيده‌ي آمريكايي‌ها نقش يك كمونيست را بازي مي كرد، سيا وارد عمل شد و در سال 1961 وي را ترور كرد. در كوبا نيز با سازماندهي فراريان كوبايي و فرستادنشان با كشتي‌هاي آمريكايي و با پشتيباني هوايي از آنها قصد سرنگون كردن نظام انقلابي اين كشور به رهبري كاسترو را داشت كه با اقدام قاطع كاسترو، به نتيجه نرسيد. در آنگولا با تقويت نيروهاي «فنلا» تلاش نمودند تا به نيروي هاي «مپلا» در خاك زئير ضربه وارد نمايند. در سپتامبر 1970 سالوادور آلنده، به عنوان اولين رهبر ماركسيست در يك انتخاب دموكراتيك به رياست جمهوري كشور شيلي انتخاب شد. پس از اين واقعه دولت آمريكا بنا به دلايل عقيدتي تصميم گرفت از هر راه ممكن، دولت آلنده را سرنگون نمايد.... در نهايت دولت او توسط يك كودتاي نظامي در سپتامبر 1973 سرنگون و خودش نيز در اين جريان جان باخت. ديگر تجاوزات ايالات متحده در سراسر جهان، تجاوز نظامي عليه مكزیک، چند بار تجاوز به نيكاراگوئه، تجاوز به هندوراس، دخالت نظامي در ونزوئلا، اشغال فيليپين و قتل عام 200000 فيليپيني، كشتن مسلمانان جزيره مورو، حمله به چين، چند بار حمله به كلمبيا و دومينيكن، حمله به مراكش، نيجريه، پاناما، سوريه، پاكستان و ... همگي در راستاي استيلاي مافع آمريكا و کشور­های سرمایه­داری بر جهان قابل بررسي است. در بلوك شرق به رهبري شوروي نيز كماكان همين وضع برقرار بود به عنوان نمونه: «در سال 1956 م، قيام مردم مجارستان كه توسط دانشجويان و كارگران در جريان بود سركوب شد و در سال 1968 م، در ابعاد وسيعتر ارتش سرخ، انقلاب مردم چكسلواكي را با خون ريزي وسيع به كنترل در آورد. مداخله‌ي شوروي در چكسلواكي به دكترين برژنف منجر شد كه اعلام كرد پيمان ورشو اجازه هيچگونه تغييرات سياسي يا اقتصادي را در كشورهاي مختلف اروپاي شرقي كه انسجام بلوك شرق را به مخاطره اندازد نخواهد داد.

در دهه‌هاي مياني قرن بيستم به واسطه­ي ماهيت دوقطبي حاكم بر نظام بين‌الملل، طرح شعار نه شرقي نه غربي از سوی جمهوري اسلامي، نظام دو قطبي را با سوالات جدي روبرو نمود؛ چرا كه از يك سو پشت پا زدن به نظام سرمايه‌داري و ليبراليسم بود و از سوي ديگر به واسطه ماهيت ديني و اسلامي خود، كمونيسم را نيز به چالش عظيمي فرا خواند و در حقيقت الگوي جديدي به جهانيان ارائه نمود؛ فرانسوا ميتران دبير كل حزب سوسياليست در روز 24 بهمن 57 چنين هشدار داد كه: «انقلاب هايي از نوع انقلاب ايران در كشورهاي همسايه نيز روي خواهد داد. شيعيان زيادي در عراق و آسياي مركزي، در جمهوري‌هاي شوروي، زندگي مي كنند. انقلاب ايران رژيم‌هاي مرتجع منطقه را زير و رو خواهد كرد.» (كودتاي نوژه، ص 14).


ادامه نوشته

چ - تاثیر انقلاب اسلامی بر نظام و روابط بین‏الملل

بی اعتباری نظام دو قطبی حاکم بر دنیا و احیای تفکر و جنبش اسلامی در دنیا

پس از جنگ جهانی، نظام دو قطبی بر جهان سایه گسترانید. کشورهایی که دارای ایدئولوژی مارکسیسم بودند، در بلوک شرق قرار گرفتند و کشورهایی که ایدئولوژی لیبرالیسم را برای خود برگزیده بودند، در زمره‏ی بلوک غرب قرار داشتند، اصل و فرض کلی در چنین نظامی این بود که در ورای هر تغییر و تحول در سطح‏ ملی یا منطقه‏ای یا جهانی، یکی از دو ابرقدرت، حضوری فعال و نقشی عمده باید داشته باشند و با توجه به منافع خود از یکی از طرف­های درگیر حمایت به عمل می­آورند، براین اساس، کشورها چاره‏ای نداشتند جز اینکه عضو یکی از این گروه‏ بندی‏های قطبی شده و حاکمیت آن را برخود بپذیرند. در این میان، ظهور انقلاب اسلامی از چند جهت امری بدیع و درخور توجه بود: اول اینکه انقلاب اسلامی در شرایطی به پیروزی رسید که از حمایت هیچ یک از ابرقدرت‏های شرق و غرب برخوردار نبود. فلذا اصل و مفروض بنیادین نظام دوقطبی- که هر کشوری ناگزیر است به یکی از دو ابر قدرت شرق و غرب در جهان متوسل شود – به طور جدی بی­اعتبار شد. دوم اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی، برخی ترتیبات و نظام مندی‏های نظام دوقطبی به هم ریخت، مانند فروپاشی پیمان سنتو. سوم اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی، قطب سومی در جهان ایجاد شد که تمام کشورها و گروه‏هایی که دارای ایدئولوژی اسلامی بودند را در خود جای می‏داد.

اصل «نه شرقی، نه غربی» نیز در قبال اصول حاکم بر نظام بین‏المللی پدیده‏ای نو و کاملاً متفاوت بود چرا که:

اولاً- اصل مزبور، نه تنها تز تعادل قوا را برای حفظ صلح جهانی مطرود می‏شمارد بلکه آن را اصلی ظالمانه برای حفظ منافع قدرت‏های بزرگ و استعمارگر تلقی می­کند.

دوماً- نگاه انقلاب اسلامی به هر دو ابرقدرت به عنوان مجموعه‏ی واحدی از استکبار جهانی است که حقوق ملت‏های محروم را پایمال می‏کنند فلذا اصل دوقطبی به طور کلی مردود است.

سوماً- «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» نه تنها، وابستگی به قدرت‏ها را نفی می‏کند بلکه برای از بین بردن نظام ظالمانه‏ی حاکم بر روابط بین‏الملل، دعوت به تلاش و مبارز می‏نماید.

دکتر تقی بنگش، رئیس بخش تاریخ دانشگاه پیشاور، در این خصوص می‏گوید: «انقلاب اسلامی ایران که به رهبری خردمندانه‏ی حضرت امام (ره) به پیروزی رسید، معادلات جهان کنونی را دگرگون کرد و افرادی که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به جز دو قطب شرق و غرب، راه سومی را در ذهن نمی‏گنجاندند، راه سوم و راه رستگاری و نجات مشکل بشر را دریافتند.» (امام خمینی و انقلاب اسلامی؛ روایتی جهانی، ص209)

علاوه بر همه‏ی اینها، پیروزی انقلاب اسلامی، موج جدیدی از اسلام گرایی، در میان مردم سایر کشورها اعم از اسلامی و غیراسلامی بوجود آورد. هفته نامه‏ی فرانسوی «لویوئن» در گزارش خود از روند فزاینده‏ی گرایش به اسلام در این کشور می‏نویسد: «درحالی که در سال 1970 در فرانسه تنها 23 محل عبادت برای مسلمانان وجود داشت، اما با شکل‏گیری جمهوری اسلامی در ایران در سال 1979.م، رشد فزاینده‏ی اسلام‏گرایی و روند ازدیاد اماکن مذهبی کسترش یافته است.» (عصرامام خمینی، ص391).

شبکه‏ی تلویزیونی CNN با بیان اینکه «دین اسلام با سرعتی فراتر از ادیان دیگر درحال گسترش است» اعلام نمود: «رشد اسلام در جوامعی که اکثریت آنان را مسیحیان تشکیل می‏دهند، باعث شده تا صاحب نظران آن جوامع، از نوعی رنسانس اسلامی سخن به میان آورند.» (کیهان، 26/1/1376)

نقش و تاثیر انقلاب اسلامی در گسترش قلمرو اسلام تا آنجاست که مثلاً در سوئد که در سال 1976 تنها شانزده هزار مسلمان وجود داشت این تعداد تا سال 1995 بالغ بر دویست هزار نفر شده است. به عقیده‏ی صاحب‏نظران: «در اروپا قبل از سال 1979 تشکیلات بسیار وسیع اسلامی وجود نداشت [اما] امروز هیچ کشوری در اروپا نیست که در یک شهر آن چند تشکیلات اسلامی وجود نداشته باشد؛ مثلاً در شهر منچستر شانزده تشکیلات اسلامی وجود دارد، در اتریش 85 مسجد و تنها در وین (پایتخت آن) 33 مسجد وجود دارد.» (ماهنامه‏ی اسلام و غرب، ش28).

پروفسور مارک ج. گازیوروسکی، استاد دانشگاه لوئیزیانای آمریکا و از کارشناسان مسائل ایران معتقد است: «همین‏که رژیم پس از انقلاب [در ایران] جایگزین شد، جنبش‏های بنیادی‏گرای اسلامی- که از ایران الهام گرفته و غالباً از سوی رژیم نوین پشتیبانی می‏شدند- در سراسر جهان اسلام پدیدار شده و به تهدید رژیم‏های طرفدار آمریکا در تونس، مصر، سرزمین‏های اشغالی توسط اسرائیل، لبنان، عربستان سعودی، کویت، بحرین، پاکستان، مالزی و دیگر جاها پرداختند.» (سیاست خارجی آمریکا و شاه، ص 441).

بنابراین تاثیر انقلاب اسلامی بر نهضت‏های دینی و مذهبی که سلطه‏ی قدرت مندان را به چالش می‏کشیدند می‏توان در چهار شکل خلاصه نمود:

اول. در برخی کشورها مانند لبنان و بحرین، تاثیر انقلاب اسلامی، به صورت مستقیم و ملموس بوده است.

دوم. در تعداد بیشتری از کشورها الگوی ایران، نهضت‏های سیاسی اسلامی را تقویت نموده و شتاب بیشتری داده است مانند: مصر، تونس، فلسطین و نیجریه.

سوم. انقلاب اسلامی، نقش عامی در برانگیختن ایدئولوژی و تفکر اسلامی در برخی کشورها ایفا کرده است که از آن به بیداری اسلامی تعبیر می‏کنیم. مانند نهضت بیداری اسلامی در مصر، سودان، مالزی و اندونزی.

چهارم. الگوی ایستادگی ایران، دلیل و بهانه‏ای شده تا زورگویان تلاش نمایند تا هرگونه جنبش اسلامگرایی را سرکوب یا مهار نمایند.

چند لحظه...

با سلام خدمت دوستان گرامی

مطالب موجود تا این لحظه به منظور آشنایی بیشتر با مسائل مربوط به دهه ی قبل و تقریبا یک دهه بعد از انقلاب و اهداف آن بوده است و مهم ترین دلیل این آشنایی عدم شناخت صحیح و بنیادی ما از جریانات قبل ازانقلاب تا دهه اول انقلاب می باشد .

لذا سعی شده کلیات اساسی بیان شود ولی اگر در مواردی ضعف یا ابهامی وجود دارد و یا شاید به برخی مسائل اشاره نشده ،علت اصلی اش طولانی شدن بحث و خارج شدن آن از حوصله دوستان می باشد .

اما اگر کسی علاقه مند به دانستن موارد دیگری در آن دوران دارد آن را مطرح کند تا به آن بپردازم .

در آینده به مسائل دهه 60 تا حال حاضر می پردازم .

«ملت اسلام پیرو مکتبی است که برنامه‏ی آن مکتب خلاصه می‏شود در دو کلمه‏ی لا تَظلِمون و لا تُظلَموُن »

امام خمینی (ره)


ج - رسالت‏های جهانی انقلاب اسلامی

درمسائل تحلیلی راجع به احزاب ، گروه ها و جریانات و نقش آن ها در مسائل مربوط قبل و بعد انقلاب تا حال حاظر به موارد ریشه ای و مفهومی زیر اشاره گردید :

الف : احزاب و گروه ها در دهه اول انقلاب اسلامی

ب : الگوهای نظری و فکری حاکم دولت‏ها در آستانه‏ی ظهور انقلاب اسلامی

پ : وضعیت نظام بین الملل در آستانه‏ی ظهور انقلاب اسلامی

ت : شناخت ماهیت انقلاب اسلامی


حالا در این قسمت به رسالت و نقش جهانی انقلاب اسلامی می پردازم :

1- تغییر معادلات سیاسی جهان: ظهور انقلاب اسلامی در دهه‏های پایانی جنگ سرد و شکل‏گیری آن در منطقه‏ای از جهان که خط مقدم رویارویی دو ابرقدرت شرق و غرب بود، معادلات سیاسی این دو قطب حاکم بر جهان را به هم ریخت و در فضای آن روز نظام بین‏الملل، اصول و مفاهیمی همچون عدالت طلبی، آزادی خواهی، نفی سلطه‏طلبی و سلطه پذیری و مبارزه­ی با استکبار جهانی را مطرح نمود و با مبنا قرار دادن اصل «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» خود را خارج از قطب‏بندی‏‏های رایج آن زمان تعریف کرد. امام خمینی (ره) در یکی از فرمایشات خود به این موضوع چنین اشاره می­کنند: «ما معادله‏ی جهانی و معیارهای اجتماعی و سیاسی‏ای که تا به حال به واسطه‏ی آن، تمام مسائل سنجیده می‏شده است را شکسته‏ایم. ما خود چارچوب جدیدی ساخته‏ایم که در آن عدل را ملاک دفاع و ظلم را ملاک حمله گرفته‏ایم. از هر عادل دفاع می‏کنیم و بر هر ظالمی می تازیم ... ما این سنگ بنا را خواهیم گذاشت. امید است کسانی پیدا شوند که ساختمان بزرگ سازمان ملل و شورای امنیت و سایر سازمان‏ها و شوراها را بر این پایه بنا کنند، نه بر پایه‏ی نفوذ سرمایه داران و قدرتمندان که هر موقعی که خواستند هر کسی را محکوم کنند، بلافاصله محکوم نمایند» (صحیفه امام، ج11، ص 160)

2- صدور انقلاب: امام (ره) با بیان ایده‏ی «صدور انقلاب» و «نهضت مستضعفین علیه مستکبرین» رسالت‏ جهانی انقلاب اسلامی را به گوش تمام قدرت های بزرگ رساندند: «ما باید در صدور انقلابمان به جهان کوشش کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمی‏کنیم [را] کنار بگذاریم؛ زیرا اسلام بین کشورهای مسلمان فرقی قائل نمی‏باشد و پشتیبان تمام مستضعفین جهان است. از طرفی دیگر تمام قدرت‏ها، و ابر قدرت‏ها کمر به نابودیمان بسته‏اند و اگر ما در محیطی بسته بمانیم، قطعاً با شکست مواجه خواهیم شد. ما باید حسابمان را صریحاً با قدرت‏ها و ابرقدرت‏ها یکسره کنیم و به آنها نشان دهیم که با تمام گرفتاری‏های مشقت باری که داریم، با جهان برخوردی مکتبی می‏نماییم. »

3-  مبارزه با صهیونیسم جهانی: امام (ره) از ابتدای شکل‏گیری نهضت، خطر این «غده‏ی سرطانی» را گوشزد نموده و فرمودند: «من نزدیک به بیست سال است که خطر صهیونیسم بین المان را گوشزد نموده‏ام... این زالوهای جهان خوار با فنون مختلف برای شکست مستضعفان جهان قیام و اقدام نموده‏اند. ملت ما و ملل آزاد باید در مقابل این دسیسه‏های خطرناک، با شجاعت و آگاهی ایستادگی کند.» (صحیفه امام، ج14، ص77)، ایشان رسالت‏ جهانی انقلاب اسلامی را در این باره چنین ترسیم نموده‏اند: «ما در صدد خشکاندن ریشه‏های فاسد صهیونیسم، سرمایه داری و کمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته‏ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظام‏هایی را که بر این سه پایه استوار گردیده‏اند، نابود کنیم و نظام اسلام رسول ا... صلی‏ا... علیه و آله و سلم- را در جهان استکبار ترویج نماییم و دیر یا زود ملت‏های در بند شاهد آن خواهند بود. »


ادامه نوشته

آسیب­های خواص

اگر خواص، در هنگام خودش، کاري را که لازم است، تشخيص دادند و عمل کردند، تاريخ نجات پيدا مي کند و حسين بن علي ها به کربلاها کشانده نمي شوند. اگر خواص، بد فهميدند، دير فهميدند، يا فهميدند و با هم اختلاف کردند -مثل آقايان افغانها- اگر در رأس کار، افراد حسابي بودند، اما طبقه خواص منتشر در جامعه، جواب ندادند. يکي گفت ما امروز کار داريم. يکي گفت جنگ تمام شد، بگذاريد سراغ کارمان برويم، برويم کاسبي کنيم، چند سال همه آلاف و الوف جمع کردند، ما در جبهه ها گشتيم، از اين جبهه به آن جبهه، گاهي غرب، گاهي جنوب، بس است ديگر، اگر اين گونه عمل کردند، معلوم است که در تاريخ، کربلاها تکرار خواهد شد!

خداي متعال وعده داده است که اگر کسي خدا را نصرت کند، خدا او را نصرت خواهد کرد. اگر کسي براي خدا حرکت و تلاش بکند، پيروزي نصيب خواهد شد، نه اين که به هر يک نفري پيروزي مي دهند، بلکه وقتي مجموعه اي حرکت مي کند، البته شهادت ها هست، سختي ها هست، رنجها هست، اما پيروزي هم هست. "ولينصرن الله من ينصره" نمي فرمايد که نصرت مي دهيم، خون هم از دماغ کسي نمي آيد. نخير، "فيقتلون و يقتلون" مي کشند و کشته مي شوند، اما پيروزي به دست مي آورند. اين سنت الهي است. وقتي که از خون ترسيديم، از آبرو ترسيديم، از پول ترسيديم، به خاطر خانواده ترسيديم، به خاطر دوستان ترسيديم، به خاطر راحتي و عيش خودمان ترسيديم، به خاطر پيدا کردن کاسبي، براي پيدا کردن يک خانه داراي يک اتاق بيشتر از خانه قبلي، وقتي به خاطر اين چيزها حرکت نکرديم، بله، معلوم است، 10 نفر مثل امام حسين هم که بيايند و سر راه قرار بگيرند، همه شهيد خواهند شد. همه از بين خواهند رفت، کما اين که اميرالمومنين (عليه السلام) شهيد شد، کما اين که امام حسين(عليه السلام) شهيد شد. خواص، خواص، طبقه خواص! عزيزان من، ببينيد شما کجاييد.

(بیانات مقام معظم رهبری)


ششم بهمن حماسه ی هزار سنگر

به پیشنهاد نماینده ولی فیقه در استان مازندران قرار شده است همان طور که مردم قم در 19 دی وآذربایجانی ها در 29 بهمن هرسال به یاد قیام خونین همشهریان خود با مقام معظم رهبری دیدار می کنند مردم غیور مازندران نیز در ششم بهمن خدمت آقا مشرف شوند .

ششم بهمن یادآور حماسه ای بزرگ و آموزنده است . اتحادیه کمونیست ها با همراهی سرویس های جاسوسی بیگانه با حمله به آمل و تصرف این شهر در صدد بودند راه ارتباطی بعضی از شهر های شمالی را از پایتخت جدا نموده و با استفاده از موقعیت جنگلی این منطقه و همکاری صمیمانه ! مردم آمل ، شهرهای همجوار را نیز به اشغال درآورند.

تصرف غافلگیرانه آمل فقط یک روز دوام آورد. مردم باشهامت و انقلابی این شهر با اهدای چهل شهید و ده ها مجروح ، حماسه ای بزرگ و تاریخی از خود برجای گذاشتند.

حضرت امام (ره)بارها از این حماسه به نیکی یاد نموده و آن را به رخ منافقین کشیدند. از آن پس آمل به شهر هزار سنگر معروف شد.

متاسفانه بر اثر غفلت مسئولین فرهنگی و سیاسی در تمام این سال ها توجه چندانی به این حماسه ماندگارنشان داده نشد.

کتاب ، مقاله و فیلم قابل اعتنایی در این خصوص به چشم نمی خورد. در سالگرد این حماسه مردمی و ماندگار نیز هیچ رسانه ای در حد یک خط ادای دین نکرده است .

صدا و سیما که جای خود دارد حتی سایت ساجد که متعلق به شهداست و بر خلاف حرارتی که در آغاز تاسیس داشت مدتی است دچار روزمرگی شده است.....

اما امروز بيست و هفتمين سالگرد حماسه ششم بهمن آمل را پيش رو داريم، حماسه اي كه معادلات مادي را در هم ريخت و ثابت كرد كه اعتقاد به اسلام اصيل و ولايت فقيه، مهمترين ركن وحدت بخش مردم ايران و بسيج ملت در لحضات حساس است؟ عاملي كه اين مزدوران مادي گرا در برخورد و تقابل با جمهوري اسلامي آن را محاسبه ننمودند.

ت - شناخت ماهیت انقلاب اسلامی

بعداز معرفی احزاب و گروه ها در دهه اول انقلاب اسلامی ، الگوهای نظری و فکری حاکم دولت‏ها در آستانه‏ی ظهور انقلاب اسلامی و وضعیت نظام بین الملل در آستانه‏ی ظهور انقلاب اسلامی حالا نوبت به شناخت ماهیت انقلاب اسلامی است .



شناخت ماهیت انقلاب اسلامی، از یک سو امکان مقایسه میان انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‏های جهان را فراهم کرده و از سویی دیگر، با شناخت و تبیین ماهیت انقلاب اسلامی می‏توان زمینه‏ی تداوم و ماندگاری انقلاب اسلامی را فراهم نمود. چرا که با گذشت زمان، این امکان وجود دارد که از انقلاب اسلامی، تفاسیر و برداشت های انحرافی و مغرضانه‏ای ارائه گردد که در تضاد با اهداف و آرمانهایی باشد که در راستای آن انقلاب اسلامی محقق شده است.

شهید مطهری انقلاب اسلامی را شاخه‏ای از انقلاب انبیاء به خصوص انقلاب صدر اسلام دانسته و معتقد است «انقلاب صدر اسلام در همان حالی که انقلابی مذهبی و اسلامی بود، در همان حال، انقلابی سیاسی نیز بود و در همان حال که انقلاب معنوی و سیاسی نیز بود، انقلابی اقتصادی و مادی نیز بود. یعنی حریت، آزادگی، عدالت، نبودن تبعیض های اجتماعی و شکاف های طبقاتی در متن تعلیمات اسلامی است... راز موفقیت نهضت ما نیز دراین بوده است که نه تنها به عامل معنویت تکیه داشته، بلکه آن دو عامل دیگر – اقتصادی و سیاسی – را نیز با اسلامی کردن محتوای آن، در خود قرار داده است. » (پیرامون انقلاب اسلامی، مرتضی مطهری، ص 41 و 42). حضرت امام خمینی (ره) نیز به عنوان معمار و بنیانگذار این انقلاب می‏فرمود: «انقلاب ایران، انقلاب غیروابسته است، یک انقلاب دولتی نیست، یک انقلاب حزبی نیست، یک انقلاب ملی است لکن براساس اسلام، انقلاب اسلامی است نظیر انقلاباتی که در طول تاریخ به دست انبیاء انجام می‏گیرد. که وابستگی در کار نبود الا یک وابستگی و آن وابستگی به مبدا وحی، وابستگی به خدای تبارک و تعالی.» (صحیفه امام ، ج15، ص 146). بنابراین انقلاب اسلامی، انقلابی منحصر به فرد است که هیچ یک از نظریات رایج پیرامون انقلاب ها توان توضیح و تحلیل همه جانبه‏ی آن را ندارد، انقلابی است که توانسته با بهره‏گیری از ایدئولوژی اسلامی، همه ی نیروهای مردمی از بازاریان و احزاب گرفته تا علما و روحانیون و توده‏ی مردم را برای تحقق آن بسیج نماید. در یک نگاه کلی انقلاب اسلامی در مقایسه با سایر انقلاب‏ها از دو ویژگی‏ عمده برخوردار است: یکی ماهیت اسلامی آن و دیگری جهان شمولی و ابعاد بین‏المللی انقلاب اسلامی که خود ناشی از ماهیت اسلامی آن است.

مقام معظم رهبری میفرمایند: «انقلاب اسلامی، بی نام خمینی، در هیچ جای جهان، شناخته شده نیست.» (مقدمه‏ی رهبری بر صحیفه‏ی نور). لذا «انقلاب و امام خمینی (ره)، دو پدیده‏ی انفکاک ناپذیرند تحلیل انقلاب اسلامی بدون شناخت شخصیت رهبر بزرگ آن ... ممکن نیست.» و در حقیقت رهبری بی نظیر امام (ره) را می‏توان یکی از عوامل منحصر به فرد شدن انقلاب اسلامی دانست.

انقلاب پیامبر اکرم (ص) در صدر اسلام نیز دو ویژگی عمده داشت: یکی آنکه تمام جهانیان را در تمام زمان‏ها و دوره‏ها مخاطب قرار داده و تمام انسان‏ها را با هر رنگ، زبان و نژادی شامل می‏شود و دیگری تعالیم و آموزه‏های برخاسته و منطبق بر فطرت آن است که در واقع رمز قوام و پایداری آن محسوب می­شود. این دو ویژگی یعنی نگاه و بینش جهانی و منطبق بودن بر فطرت آدمی را در انقلاب اسلامی نیز می‏توان مشاهده نمود. امام (ره) می‏فرمایند: «نهضت ما اسلامی است قبل از آنکه ایرانی باشد، نهضت مستضعفین سراسر جهان است قبل از آنکه به منطقه‏ای خاص متعلق باشد.» «نهضت ایران، مخصوص به خودش نبوده و نیست؛ برای اینکه اسلام، اختصاص به طایفه‏ی خاصی ندارد... نهضت برای اسلام نمی‏تواند محصور به یک کشور باشد و نه حتی به تمام کشورهای اسلام.» (در جست‏وجوی راه از کلام امام دفتر دهم، ص174 و 435)


اینجا تهران است ، یا دبی یا آنتالیا یا تایلند...؟

چه کسی پاسخگو است ؟

دیشب مطلبی را خوندم که واقعا شرم آور بود حالا مطلب را از زبان دوستم برای شما بیان میکنم .

در ابتدا بگم

شهدا شــــــــــــــــــرمنده ایم


امروز صبح توسط یکی از دوستان ، با خبر شدم سازمان گردشگری نمایشگاهی با عنوان فستیوال تورهای نوروزی در خیابان حجاب کانون پرورش فکری کودکان برگزار کرده است و به من سفارش کرد حتما برای بازدید از محیط این نمایشگاه به آنجا بروم .

ساعت ۱۱صبح به نمایشگاه رسیدم در بدو ورود به نمایشگاه نوع پوشش افرادی که در حال ورود و خروج از نمایشگاه بودند توجهم را جلب کرد . وارد سالن بالا شدم با اولین دور در نمایشگاه تنها چیزی که توجه و نظر هر بازدید کننده را جلب می کند نوع حجاب و پوشش و آرایش خیره کننده خانم هایی است که برای جذب مشتری در غرفه ها مشغول به ارائه توضیحات در رابطه با تورهای سیاحتی خود می باشند . بعد از بازدید از همه قسمتهای نمایشگاه با تعدادی از بازدیدکنندگان مصاحبه کردم ، که صحبتهای آنها برایم جالب و در عین حال تاسف بار است .

خانمی حدودا ۴۵ ساله که به همراه فرزند ۲۷ ساله اش برای تهیه بلیط و رزرو اسکان در دبی به آنجا آمده بودند اولین کسانی هستند که برای مصاحبه به سراغشان می روم .

از پسر پرسیدم برای چه کاری به نمایشگاه آمدید در جواب گفت : برای تهیه بلیط و پیدا کردن یک تور سیاحتی برای تعطیلات نوروز به دبی به اینجا آمدیم از نکات منفی و مثبت این نمایشگاه از آنها سوال کردم ، و این بار مادر در جواب گفت : نکته مثبت اینجا ، جمع شدن همه دفاتر سیاحتی و زیارتی در یک محل است از نظر قیمت هم هیچ تفاوتی با هم ندارند یعنی اصلا قیمتهاشون با غیر نمایشگاه فرقی ندارد . نکته منفی هم تا دلتون بخواد اینجا هست و با لبخند ادامه داد شما هم جای پسر من هستید اما شما یه نگاهی به دختر خانم هایی که در داخل غرفه ها هستند بیاندازید ، من که یک زن هستم از نگاه کردن به اینها خجالت میکشم اینجا بیشتر به نمایشگاه انواع آرایش ها و پوشش های مبتذل غربی شبیه است .

بعد از گرفتن چند فریم عکس ، سری به سالن پایین نمایشگاه زدم ، وضعیت خرابتر از بالا بود .فضای نمایشگاه برای من واقعا غیر قابل تحمل شده بود اصلا برایم باور کردنی نبود که چنین نمایشگاهی در تهران و ...

خودم را به جلوی درب خروجی منتهی به نمایشگاه رساندم ، شش جوان که از سرو وضعشان مشخص بود هر کدام از آنها در یکی از این شرکت های توریستی کاره ای هستند مشغول به سیگار کشیدن بودند ، کت و شلوار پوش با کراوات از همانهایی که من می گویم مرفهین بی درد . در همین هنگام دختر خانمی با وضعیت پوشش و آرایش بسیار نامناسب به جمع آنها آمد و با یک یک آنها دست و با دو نفر دیگه روبوسی کرد . به چشمان شش جوان دیگه با دقت نگاه می کردم با ولع اندام دخترک را برانداز میکردن ، به راحتی حرفهایی که بین آنها رد و بدل می شد را میشنیدم واقعا شرم انگیز بود . از آنها دور شدم و به گوشه دیگر آمدم ، در کنارم سه جوان حدودا ۲۵ ساله در حال بگو بخند و چشم چرانی بودند حضور من توجه آنها را جلب کرد و از من پرسیدن شما برای چه کاری به اینجا اومدید و علت حضورم رو برایشان بیان کردم .

بقیه مطلب و عکس ها را در ادامه مطلب ببینید ...

ادامه نوشته

چند لحظه...

با سلام خدمت دوستان گرامی

مطالب تحلیلی راجع به احزاب ، گروه ها و جریانات و نقش آن ها در مسائل مربوط قبل و بعد انقلاب را تا "وضعیت نظام بین الملل در آستانه‏ی ظهور انقلاب اسلامی"

بخاطر بسپارید.

گاهی در میان مباحث تحلیلی لازم می بینم برخی نکات را بیان کنم که با هدف وبلاگ رابطه تنگاتنگی دارد .


اما دیروز مطلبی را دیدم که گفتم اینجا مطرح کنم و نظر شما را راجع به آن بدونم .

یاحسین

خواصی که دنیا را بر آینده ­ی اسلام ترجیح می­دهند

وقتي امام حسين قيام کرد -با آن عظمتي که امام حسين(ع) در جامعه اسلام داشت- خيلي از همين خواص پيش امام حسين(ع) نيامدند که کمک کنند! ببينيد به وسيله اين خواص در يک جامعه، چقدر وضعيت خراب مي شود! به وسيله خواصي که حاضرند دنياي خودشان را به راحتي بر سرنوشت دنياي اسلام در قرنهاي آينده ترجيح بدهند! با اين که امام حسين خيلي بزرگ بود، خيلي معروف بود.

حرف زدنش، مقابله اش، مخاطبه اش، طوري بود که همان حاکم آن روز مدينه که وليد باشد، جرأت نمي کرد با امام حسين درشت صحبت بکند. مروان يک کلمه گفت، حضرت آن چنان تشري به مروان زد که سرجايش نشست!

عبدالله بن مطيع، در مکه پيش امام حسين (عليه السلام) آمد، عرض کرد: يابن رسول الله، "ان قتلت لنسترقن بعدک"، يعني اگر تو قيام کني و کشته بشوي، بعد از تو اين افرادي که بر سر کار حکومت هستند، ما را به بردگي خواهند گرفت. امروز به احترام تو، از ترس تو و به هيبت توست که اينها راه عادي خودشان را مي روند!

(بیانات مقام معظم رهبری)

انقلاب اسلامی و سکولاریسم

انقلاب اسلامی در شرایطی به وجود آمد که سکولاریسم عرصه جهان را تسخیر کرده بود و دین را به عنوان افیون ملت‌ها یا موجب رواج تقدیرگرایی و کشنده انگیزه پیشرفت و تمدن معرفی می‌کرد. انقلاب اسلامی این گزاره را در هم شکست و افسانه ناکارآمدی دین در بسیج توده‌ها و منابع دنیایی برای اداره بهتر امور را باطل کرد. بعد از گذشت 30 سال از وقوع انقلاب اسلامی با همه کارشکنی‌ها و توطئه‌ها، حیات سرافراز ایران و ایرانیان، مشارکت85 درصدی ملت غیور ایران در انتخابات، گسترش موج انقلاب در جهان اسلام و زمینگیر شدن استکبار جهانی در تهاجم‌های ناحق خود در فلسطین اشغالی، عراق و افغانستان حکایت از کارآمدی دین مبین اسلام در اداره امور دنیایی دارد و امیدبخش حاکمیت مستضعفان بر پهنه زمین است.

ادامه نوشته

کربلا ، دانشگاه ، دانشجو


كربلا، دانشگاه والاترين معارف الهى است
كـه در آن ، (چـگونه مردن ) را مى آموزند، پس از آنكه ، (چگونه زيستن ) را آموخته اند.
دانشجويان اين مكتب ، (شهادت ) را لمس مى كنند.
و آن را رسيدن به (لقاء الله ) مى دانند، و... معراج !
و شاگردان اين كلاس ، همه شاهدند و شهيد،
همه بزرگند، اكبرند
همه صاحب فضل اند، همه وارسته و آزادند،
همه حرّ ند، همه حبيب اند،
همه مسلم اند، همه سعيد اند،
همه ، مدال افتخارآميز شهادت ، به گردن آويخته اند،

كه آموزگارشان حـسـيـن ، فرموده است : (مـرگ در راه خـدا، بـراى مؤ من زيبنده تر و زيباتر از گردن بندبر گردن نوعروس است ) نسبت به حيات و موت ، نظر خاصّى دارند، پوينده راه حـسـيـن اند، كه فرموده است : (اگـر دنـيـا و زنـدگـى ناپايدار آن ارزشى داشته باشد، سراىجـاودانـه خـدا، كـه پاداش مى دهد، برتر و گرامى تر است .
اگرپـيكرها براى مرگ ، ايجاد شده اند، پس چه بهتر كه انسان در راه خـدا بـا شـمـشـيـر ، كشته شود و اگر روزيها، معيّن شده است ، پس حرص و طمع چرا؟...)
اين ، فلسفه حيات از ديدگاه امام است .
و بينش او، نسبت به مرگ و زندگى ،
نسبت به فنا و بقا،
نسبت به ماندن و رفتن ...........

منبع: نگاهي به قيام عاشورا

پ - وضعیت نظام بین الملل در آستانه‏ی ظهور انقلاب اسلامی

در آستانه‏ی ظهور انقلاب اسلامی، ساختار حاکم بر نظام بین‏المللی، ساختار دو قطبی بود که در چارچوب جنگ سرد میان دو ابر قدرت آمریکا و شوروی بر نظام بین الملل سایه افکنده بود. در نظام دوقطبی، هرگونه قدرت نظامی و اقتدار دیپلماتیک در اطراف رهبران دو بلوک گردآمده بود. این ائتلاف با ترکیبی از پاداش‏ها مانند تامین امنیت و کمک اقتصادی و تهدیدات ضمنی یا صریح به تنبیه متحدان نافرمان، شکل می‏گرفت. در این راستا اتحاد جماهیر شوروی اقدام به ایجاد پیمان «ورشو» میان کشورهای کمونیستی اروپای شرقی نمود . این پیمان میان کشورهای شوروی، آلمان شرقی، آلبانی، چکسلواکی، لهستان، بلغارستان، مجارستان و رومانی بسته شد و هدفش ایجاد همکاری‏های سیاسی- نظامی برای مقابله با حملات دولت های غربی بود.
در طرف مقابل هم ایالات متحده آمریکا با ایجاد پیمان های ناتو، سیتو و سنتو، تلاش نمود تا امنیت متحدین منطقه ای خود را در مقابل حملات احتمالی بلوک شرق و نفوذ کمونیسم تامین نماید. بنابراین، بعد از جنگ دوم جهانی و آغاز شکل‏گیری جنگ سرد میان دو ابرقدرت، اعتقاد سردمداران هر دو بلوک شرق و غرب نظیر «استالین» دبیر اول حزب کمونیست و جان فاستر دالس وزیر امور خارجه‏ی ایالات متحده، این بود که کشورهای کوچک، راهی جز پیوستن و الحاق به یکی از دو قطب مطرح ندارند و به اعتقاد هر دو: «هر کشوری که با ما نیست، علیه ماست.» دراین میان، با بیداری ملت‏های تحت ستم و آغاز مبارزات استقلال طلبانه‏ی مردم مستعمرات کشورهای جدید از جمله هند، اندونزی، غنا و مصر، روند جدیدی در عرصه‏ی جهانی شکل گرفت. کشورهای مزبور تلاش نمودند تا راهی غیر از پیوستن به یکی از دو بلوک شرق و غرب را طی نمایند و به همین دلیل در سال 1950 با برگزاری کنفرانسی، گروه کشورهای غیرمتعهد را تاسیس نمودند. اما این موضوع هرگز به معنای ایجاد قدرت و قطب جداگانه‏ی ثالثی تلقی نگردید و اگرچه کشورهای مذکور عضویت رسمی در بلوک بندی‏ها نداشتند ولی وابستگی آنها به شرق و غرب در ابعاد گوناگون بدیهی و آشکار بود. مثلاً کشورهایی نظیر مصر، عربستان، اردن، کوبا و افغانستان، وابستگی آشکاری به شوروی داشتند و در عین حال عضو گروه عدم تعهد هم بودند .


ریشه ی انحراف خواص در تاریخ اسلام

دوران لغزيدن خواص طرفدار حق، از حدود 6، 7 سال، 7، 8 سال بعد از رحلت پيغمبر شروع شد. اصلاً به مسئله خلافت کار ندارم. مسئله خلافت جداست. کار به اين جريان دارم. اين جريان، جريان بسيار خطرناکي است! همه قضايا، از 7، 8 سال بعد از رحلت پيغمبر شروع شد. اولش هم از اين جا شروع شد که گفتند: نمي شود که سابقه دارهاي اسلام -کساني که جنگهاي زمان پيغمبر را کردند، صحابه و ياران پيغمبر- با مردم ديگر يکسان باشند! اينها بايد يک امتيازاتي داشته باشند! به اينها امتيازات داده شد -امتيازات مالي از بيت المال- اين، خشت اول بود. حرکت هاي انحرافي اين طوري است، از نقطه کمي آغاز مي شود، بعداً همين طور هر قدمي، قدم بعدي را سرعت بيشتري مي بخشد. انحراف ها از همين جا شروع شد تا به دوران عثمان رسيد -اواسط دوران عثمان- در دوران خليفه سوم، وضعيت اين گونه شد که برجستگان صحابه پيغمبر، جزء بزرگترين سرمايه دارهاي زمان خودشان شدند! توجه مي کنيد! يعني همين صحابه عالي مقام که اسم هايشان معروف است -طلحه، زبير، سعدبن ابي وقاص و امثال آنها- اين بزرگان که هر کدامشان يک کتاب قطور سابقه افتخارات در بدر و حنين و احد و جاهاي ديگر داشتند، اينها جزء سرمايه دارهاي درجه اول اسلام شدند!

همين وضعيت، مسايل دوران اميرالمؤمنين(ع) را به بار آورد، يعني در دوران اميرالمؤمنين(ع)، چون براي يک عده، مقام اهميت پيدا کرد، با علي(ع) در افتادند. حالا 25 سال هم از رحلت پيغمبر گذشته است و خيلي از خطاها و اشتباهات شروع شده است. نفس اميرالمؤمنين(ع)، نفس پيغمبر(ص) است.

اگر اين 25 سال فاصله نشده بود، اميرالمؤمنين(ع) براي ساختن آن جامعه، هيچ مشکلي نداشت. اما اميرالمؤمنين با اين چنين جامعه اي مواجه شد. جامعه اي که "يأخذون مال الله دولاً و عبادالله خولاً و دين الله دخلاً بينهم". جامعه اي که ارزشها در آن، تحت الشعاع دنيا داري قرار گرفته است. اين جامعه اي است که وقتي اميرالمؤمنين(ع) مي خواهد مردم را به جهاد ببرد، برايش آن همه مشکلات و دردسر دارد.

اکثر خواص دوران اميرالمؤمنين(ع) -خواص طرفدار حق، يعني کساني که حق را مي شناختند، کساني بودند که دنيا را بر آخرت ترجيح مي دادند. نتيجه اين شد که اميرالمومنين(ع) مجبور شد 3 جنگ راه بياندازد! عمر 4 سال و 9 ماه حکومت خود را، دايماً در اين جنگها بگذراند! آخرش هم به دست يکي از آن آدم هاي خبيث، به شهادت برسد!

(بیانات مقام معظم رهبری)